-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با اختیار حق چه بود اختیار ما؟ با نور آفتاب چه باشد شرار ما؟
2 ای روشنان عالم بالا مدد کنید شاید ز قید سنگ برآید شرار ما
3 از رنگ و بوی عاریه دامن کشیده ایم چون عنبرست از نفس خود بهار ما
4 در تنگنای کوزه چه لازم بسر بریم؟ دریا به خاک می تپد از انتظار ما
5 چندین هزار خانه دل می رسد به آب تا از میان گرد برآید سوار ما
6 در وصل و هجر کار دل ما تپیدن است دایم به یک قرار بود بی قرار ما
7 دام و قفس نماند درین طرفه صیدگاه تا آرمیده شد دل وحشت شعار ما
8 عاقل به پای خویش به زندان نمی رود ای جسم، روز حشر مکش انتظار ما
9 در ملک بی زوال رضا انقلاب نیست صائب یکی است فصل خزان و بهار ما
10 این آن غزل که مولوی روم گفته است آمد بهار خرم و نامد بهار ما