1 رهرو عشق چه پروای مغیلان دارد؟ بیخودی در ته پا تخت سلیمان دارد
2 این همان عشق غیورست که صد یوسف را از فراموشی جاوید به زندان دارد
3 خط به رویش چه سخنهای پریشان که نگفت نه همین پاس دل مور سلیمان دارد
4 رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
5 نافه از چین نفس سوخته ای آورده است سر پیوند به آن زلف پریشان دارد
6 صفحه خاک کجا و رقم عیش کجا؟ این سفال از نفس سوخته ریحان دارد
7 مرده خواب غرورند حریفان صائب کیست تا گوش به این مرغ خوش الحان دارد؟
دیدگاهها **