1 جرم یوسف به چه تقریب عزیزان بخشند؟ بیگناهی گنهی نیست که آسان بخشند
2 نیست در طینت بیرحم تو چون بخشایش کاش صبری به من بی سر و سامان بخشند
3 مورم اما عوض گوشه بی توشه خویش نپذیرم اگرم ملک سلیمان بخشند
4 گل بی خار به خار سر دیوار رسد چون زکات رخ او را به گلستان بخشند
5 آبرویی که بود چهره یوسف صدفش حیف باشد که به گوهرنشناسان بخشند
6 نیست کار در و دیوار عنانداری سیل کاش دیوانه ما را به بیابان بخشند
7 چه بهشتی است اگر آینه رویان صائب تاب نظاره به چشم من حیران بخشند