صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

دگر چه شد که به عشاق سرگران از صائب تبریزی غزل 6855

غزل 6855 ام از 9863 غزلیات

دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟

1 دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ چو لاله حرف جگرسوز در دهان داری

2 دگر ز دیده گستاخ ما چه سرزده است؟ که تلختر ز نگه حرف بر زبان داری

3 به دیگران سپر انداختن بود کارت رسد چو نوبت ما تیر در کمان داری

4 ز برق و باد گرو می برد به گرمروی ز عذر لنگ، سمندی که زیر ران داری

5 ز آب لطف تو چون آتشی خموش نشد ازین چه سود که روی عرق فشان داری؟

6 خمار سوختگان را به بوسه ای بشکن به شکر این که لب لعل می چکان داری

7 مسلم است به سرو تو نازک اندامی که پیچ و تاب سر زلف در میان داری

8 دهان تنگ تو فریاد می کند بی حرف که سر به مهر خبرها ز بی نشان داری

9 دلم ز قرب تو ای خط عنبرین داغ است که راه حرف به آن غنچه دهان داری

10 ز بلبلان قفس مانده ناله ای برسان تو ای نسیم که راهی به گلستان داری

11 مکن چو باد خزان کار با چمن یکرو که بازگشت به این باغ و بوستان داری

12 ز دستگیری افتادگان ز پا منشین چو خضر اگر هوس عمر جاودان داری

13 چنان مکن که به دریا شود صدف محتاج چو ابر تا دل و دست گهرفشان داری

14 منه ز گوشه دل پای خود برون صائب اگر توقع آسایش از جهان داری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟

شاعر شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ صائب تبریزی می باشد.

شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ چیست ؟

قالب شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ غزل است

مضمون اصلی شعر دگر چه شد که به عشاق سرگران بودی؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر