چه خیال است که دیوانه از صائب تبریزی غزل 5691

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟

1 چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟ بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم

2 عشق ما را پی کاری به جهان آورده است ادب این است که مشغول تماشا نشویم

3 پرده راز بود حرف دلیرانه زدن با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم

4 خون بر هم زدن اوقات بزرگان هدرست بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم

5 عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم!

6 پای پر آبله باشد صدف بحر سراب بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم

7 این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت تا سر شیشه می وا نشود وانشویم

عکس نوشته
کامنت
comment