- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط شبرنگ چه با آن رخ پرنور کند؟ برق را ابر محال است که مستور کند
2 پیش آن کان ملاحت دهن خوبان چیست؟ در نمکزار، نمکدان چه قدر شور کند؟
3 ادب عشق مرا در حرم وصل گداخت وقت آن خوش که تماشای تو از دور کند
4 پرده صبح نقاب رخ خورشید نشد چون نهان داغ مرا مرهم کافور کند؟
5 دل پرخون چه پر و بال گشاید در جسم؟ دانه چون نشو و نما در دهن مور کند؟
6 چشم خورشید ز نظاره او آب آورد نگه خیره چه با آن رخ پر نور کند؟
7 می کند گریه مستانه مرا با دل تنگ آنچه با شیشه نازک می پرزور کند
8 به لب خشک مکن عیب من تشنه جگر کاین سفالی است که خون در دل فغفور کند
9 خانه را با سپر موم کند زآتش حفظ هرکه شیرین دهن خلق چو زنبور کند
10 نتوانست کند نکهت خود را گل جمع دل صد چاک چسان را ز تو مستور کند؟
11 از وصال تو نصیبش جگر پرخون بود تا فراق تو چه با صائب مهجور کند