نسیم صبح به آن طره دوتا از صائب تبریزی غزل 3937

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند

1 نسیم صبح به آن طره دوتا چه کند به صدهزار گره یک گرهگشا چه کند

2 ز تیغ برق دل ابر چاک چاک شده است به حسن شوخ سپرداری حیا چه کند

3 طلا ز صحبت اکسیر بی نیاز یود سعادت ازلی سایه هما چه کند

4 نمی توان به دو بیگانه بود زیر فلک دل رمیده به یک شهر آشنا چه کند

5 عنان کشتی دل را به دست غم دادیم به چار موجه تقدیر ناخدا چه کند

6 درین زمانه که زاغان شکرشکن شده اند به استخوان نکند زندگی هما چه کند

7 ز سنگ ناوک ابرام برنمیگردد صلابت سخن سخت با گدا چه کند

8 گره ز غنچه پیکان شود به آتش باز به عقده دل ماناخن صبا چه کند

9 نوشت روزی مارا به پاره دل ما سپهر سفله دگر بیش ازین سخا چه کند

10 ز چشم منتظران ره سفید گردیده است نسیم پیرهن مصر رهنما چه کند

11 نشد حریف فلک چون به دشمنی صائب نهاد بردل خوددست تاخداچه کند

عکس نوشته
کامنت
comment