- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان رمیده جسم گران را چه می کند تیر ز شست جسته کمان را چه می کند
2 مژگان غبار آینه اهل حیرت است محو رخ تو باغ جنان را چه می کند
3 چون مغز پخته شد شود از پوست بی نیاز یکتای عشق هر دوجهان را چه می کند
4 لنگر حریف شورش دریای عشق نیست دیوانه تو رطل گران را چه می کند
5 شکرخدا که نیست به کف اختیار ما دست زکار رفته عنان را چه می کند
6 تن پروران به رشته جان بسته اند دل از خود گسسته رشته جان را چه می کند
7 بالاتر از یقین وگمان است جای او جویای او یقین وگمان را چه می کند
8 در راه عشق دام عمارت مکن به خاک از لامکان گذشته مکان را چه می کند
9 صائب زبان خوش است پی عرض مدعا بی مدعای عشق زبان را چه می کند