صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

تسکین دل به زلف پریشان از صائب تبریزی غزل 6938

غزل 6938 ام از 9863 غزلیات

تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟

1 تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ این شعله را خموش به دامان چه می‌کنی؟

2 هر ذره‌ای سپند رخ آتشین توست ای آفتاب‌روی، نگهبان چه می‌کنی؟

3 یوسف حریف سیلی اخوان نمی‌شود ای ساده‌لوح گل به گریبان چه می‌کنی؟

4 در خاک نرم، نخل هوس ریشه می‌کند چندین ملایمت به نگهبان چه می‌کنی؟

5 مصر از فروغ روی تو آتش گرفته است خود را نهفته در چَهِ کنعان چه می‌کنی؟

6 روی ترا به خون شهیدان چه حاجت است؟ از لاله زیب کان بدخشان چه می‌کنی؟

7 آیینه پیش رو نه و سیر بهشت کن با این رخ شکفته گلستان چه می‌کنی؟

8 این مصرع بلند ز خاطر نمی‌رود ای سروناز این همه جولان چه می‌کنی؟

9 دل نیست گوهری که ز کف رایگان دهند انگشت خویش زخمی دندان چه می‌کنی؟

10 صائب ز آب خضر نکرده است کس زیان با تیغ او مضایقه جان چه می‌کنی؟

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟

شاعر شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ صائب تبریزی می باشد.

شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ چیست ؟

قالب شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ غزل است

مضمون اصلی شعر تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر