- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوریده تر از سیل بهارم چه توان کرد در هیچ زمین نیست قرارم چه توان کرد
2 چون آبله در ظاهر اگر رنگ ندارم در پرده غیب است بهارم چه توان کرد
3 شیرازه نگیرد به خود اوراق حواسم برهم زده زلف نگارم چه توان کرد
4 چون گرد ز من نیست اگر پست وبلندم خاک ره آن شاهسوارم چه توان کرد
5 برهم نزنم دیده ز خورشید قیامت حیرت زده جلوه یارم چه توان کرد
6 در بیضه چه پرواز کند مرغ چمن گرد زندانی این سبز حصارم چه توان کرد
7 کاری به مرادم نشد از نقش موافق امروز که برگشت قمارم چه توان کرد
8 چون ماه درین دایره هر چند تمامم از پهلوی خویش است مدارم چه توان کرد
9 از مشغله مهر ومحبت که فزون باد صائب سرکونین ندارم چه توان کرد