- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جا در سیاه خانه سودا گرفته ایم از دست لاله دامن صحرا گرفته ایم
2 آسان به چنگ ما نفتاده است شمع طور صد دست، پنجه باید بیضا گرفته ایم
3 از همت بلند که عمرش دراز باد دام مگس فکنده و عنقا گرفته ایم
4 انصاف نیست راندن ما از حریم وصل پیش از سپند آمده و جا گرفته ایم
5 از ما زبان خامه تکلیف کوته است خط امان ز ساغر صهبا گرفته ایم
6 دیوانه ایم لیک نظر بند نیستیم پیش ز گردباد به صحرا گرفته ایم
7 تار کفن به زخم زبان بخیه می زند سوزن عبث ز دست مسیحا گرفته ایم
8 دیوانگی علاج ندارد و گرنه ما روغن ز ریگ آتش سودا گرفته ایم
9 صد نیزه موج خون ز سرما گذشته است تا مصرعی ز عالم بالا گرفته ایم
10 صائب به زور جذبه طبع بلند خویش خورشید را ز دست مسیحا گرفته ایم