-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما همچو آفتاب به هرجا رسیدهایم هر کوچهای که هست به عالم دویدهایم
2 وحشت کنیم ازآن که به خلق است آشنا ما چون غزال، رام زهر خود رمیدهایم
3 گر خون عرق کنیم چو خورشید دور نیست باری که آسمان نکشد ما کشیدهایم
4 چون میوه پخته گشت گرانی برد ز باغ ما بار نخل چون ثمر نارسیدهایم
5 دلهای مرده را ز دمی زنده کردهایم هرجا که همچو صبح قیامت دمیدهایم