هموار از درشتی چرخ دغا از صائب تبریزی غزل 5872

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

هموار از درشتی چرخ دغا شدیم

1 هموار از درشتی چرخ دغا شدیم صد شکر رو سفید ازین آسیا شدیم

2 فرصت نداد تیغ که بالا کنیم سر زان دم که چون قلم به سخن آشنا شدیم

3 از قطع ره به منزل اگر رهروان رسند ما رفته رفته دور ز منزل چرا شدیم؟

4 از هیچ دیده قطره آبی نشد روان در سنگلاخ دهر اگر توتیا شدیم

5 دستش به چیدن سر ما کار تیغ کرد چون گل به روی هر که درین باغ وا شدیم

6 پهلو تهی ز سنگ حوادث نساختیم خندان چو دانه در دهن آسیا شدیم

7 افتاده است رتبه افتادگی بلند پر دست و پا زدیم که بی دست و پا شدیم

8 با کاینات بر در بیگانگی زدیم تا آشنا به آن نگه آشنا شدیم

9 مغزی نداشتیم که گردیم رو سفید چون تخم پوچ منفعل از آسیا شدیم

10 درد سخن علاج ندارد، و گرنه ما صائب رهین منت چندین دوا شدیم

عکس نوشته
کامنت
comment