- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آن آزاده کز مردم نهان دارد فقیری را نسازد گوشه چشم توقع گوشه گیری را
2 خزان دل را خنک از نوبهاران بیش می سازد به ایام جوانی هیچ نسبت نیست پیری را
3 چراغ زندگی را گر جهان افروز می خواهی مده از دست چون دامان شب ها دستگیری را
4 میان زنگی و آیینه صحبت در نمی گیرد به دل های سیه ظاهر مکن روشن ضمیری را
5 ز معنی های بی صورت، دلت گردد نگارستان زنی بر سنگ اگر آیینه صورت پذیری را
6 ندارد حاصلی غیر از پریشان کردن دلها نهان در خاک کن زنهار تخم خرده گیری را
7 خودآرا آنچنان بر جامه ابریشمین نازد که پنداری زبر دارد مقامات حریری را!
8 به قدر غیرت همکار گیرد اوج هر کاری ز من دارند صائب عندلیبان خوش صفیری را