در کوی جان به قطع مراحل از صائب تبریزی غزل 5877

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

در کوی جان به قطع مراحل نمی‌رسیم

1 در کوی جان به قطع مراحل نمی‌رسیم تا گرد جسم هست به منزل نمی‌رسیم

2 نه دین ما به جا و نه دنیای ما تمام از حق گذشته‌ایم و به باطل نمی‌رسیم

3 در دست و پا زدن گرو از موج می‌بریم دانسته‌ایم اگرچه به ساحل نمی‌رسیم

4 کار شتابکار به پایان نمی‌رسد این است اگر شتاب، به منزل نمی‌رسیم

5 خونی که بود در تن ما، سوخت چون نفس وز بخت بد هنوز به قاتل نمی‌رسیم

6 دست کرم ز رشته تسبیح برده‌ایم روزی نمی‌رود که به صد دل نمی‌رسیم

7 زین سان که موج حادثه دنبال ما گرفت چون کشتی حباب به ساحل نمی‌رسیم

8 صائب درین محیط که هر قطره واصل است ما در خود از طبیعت کاهل نمی‌رسیم

عکس نوشته
کامنت
comment