-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به دوست پی زدل خونچکان خود بردیم به کعبه راه هم از آستان خود بردیم
2 ز ما دعا برسانید رهنمایان را که ما ز راه دگر کاروان خود بردیم
3 نیافتیم درین روزگار اهل دلی سری به جیب دل خونچکان خود بردیم
4 ز دوستان گرانجان درین دو روزه حیات چه بارها که به این نیم جان خود بردیم
5 زبان دعوی بلبل دراز چون نشود؟ که ما به کام خموشی زبان خود بردیم
6 خزف به نرخ گهر می رود به کار امروز که ما به خانه متاع دکان خود بردیم
7 ز نقد عمر، به کف مانده زنگ افسوسی کنون که راه به سود و وزیان خود بردیم
8 ز ظلمت شب اندوه، ره برون صائب به نور آه ثریا فشان خود بردیم