به دوست پی زدل خونچکان از صائب تبریزی غزل 5768

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به دوست پی زدل خونچکان خود بردیم

1 به دوست پی زدل خونچکان خود بردیم به کعبه راه هم از آستان خود بردیم

2 ز ما دعا برسانید رهنمایان را که ما ز راه دگر کاروان خود بردیم

3 نیافتیم درین روزگار اهل دلی سری به جیب دل خونچکان خود بردیم

4 ز دوستان گرانجان درین دو روزه حیات چه بارها که به این نیم جان خود بردیم

5 زبان دعوی بلبل دراز چون نشود؟ که ما به کام خموشی زبان خود بردیم

6 خزف به نرخ گهر می رود به کار امروز که ما به خانه متاع دکان خود بردیم

7 ز نقد عمر، به کف مانده زنگ افسوسی کنون که راه به سود و وزیان خود بردیم

8 ز ظلمت شب اندوه، ره برون صائب به نور آه ثریا فشان خود بردیم

عکس نوشته
کامنت
comment