- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خون جگر رنگ پذیرد سخن ما برگی است خزان دیده سهیل از یمن ما
2 محتاج به شمع مه و خورشید نباشد چون سینه روشن گهران انجمن ما
3 از صحبت ما فیض توان برد به دامن زلف شب قدرست دل پرشکن ما
4 چون ماهی لب بسته سراپای زبانیم در ظاهر اگر نیست زبان در دهن ما
5 بی قیمتی ما ز گران مایگی ماست کاین چرخ فرومایه ندارد ثمن ما
6 از گوهر ما گر چه خورد چشم جهان آب از گرد یتیمی است همان پیرهن ما
7 از بند لباسیم درین بحر سبکبار پیراهن ما همچو حباب است تن ما
8 آن خوش سخنانیم درین بزم که باشد از بال و پر خویش چو طوطی چمن ما
9 در زندگی از بس که به تلخی گذراندیم از زهر فنا تلخ نگردد دهن ما
10 صائب اگر از موی شکافان جهانی غافل مشو از خامه نازک سخن ما