صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

گذاشتیم به اغیار زلف پر از صائب تبریزی غزل 605

غزل 605 ام از 9863 غزلیات

گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را

1 گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را به دست دیو سپردیم خاتم جم را

2 حریم سینه عاشق عجب شبستانی است که یک هواست در او شمع سور و ماتم را

3 مکن به عشق سخن نقل ای خرد برخیز که به ز نقل مکان نیست نقل، ملزم را

4 اگر تپیدن دل ترجمان نمی گردید که می شناخت درین تیره خاکدان غم را؟

5 زمانه ای است که با صد گره گشا خورشید گره ز دل نتواند گشود شبنم را

6 چه حاجت است مسیحا به گفتگو آید؟ حجاب، شاهد عصمت بس است مریم را

7 به روی زنده دلی آفتاب خنده زند که همچو صبح تواند شمرده زد دم را

8 محرران سخن، شاه بیت ابرویند ز روی نسخه تشریح، روی عالم را

9 نماند فیض درین خشک طینتان صائب مگر به آب رسانیم خاک حاتم را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را

شاعر شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را چه کسی است ؟

شاعر شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را صائب تبریزی می باشد.

شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را چیست ؟

قالب شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را غزل است

مضمون اصلی شعر گذاشتیم به اغیار زلف پر خم را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر