ما خنده را به مردم بیغم از صائب تبریزی غزل 5870

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم

1 ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم گل را به شوخ چشمی شبنم گذاشتیم

2 قانع به تلخ و شور شدیم از جهان خاک چون کعبه دل به چشمه زمزم گذاشتیم

3 مردم به یادگار اثرها گذاشتند ما دست رد به سینه عالم گذاشتیم

4 چیزی به روی هم ننهادیم در جهان جز دست اختیار که بر هم گذاشتیم

5 دادند اگر عنان دو عالم به دست ما از بیخودی ز دست همان دم گذاشتیم

6 الماس، بی نمک شده بود از موافقت تدبیر زخم و داغ به مرهم گذاشتیم

7 بی حاصلی نگرکه حضور بهشت را از بهر یک دو دانه چو آدم گذاشتیم

8 صائب فضای چرخ مقام نشاط نیست بیهوده پا به حلقه ماتم گذاشتیم

عکس نوشته
کامنت
comment