- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم
2 دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم
3 ناکامی جاوید چو در کام جهان بود از کام جهان دست به ناکام گرفتیم
4 در رهگذر سیل فنا خواب حرام است رفتیم برون از فلک آرام گرفتیم
5 بر کنگره عرش ضرورست کمندی چون شانه سر زلف دلارام گرفتیم
6 رفتیم ازین قلزم خونین به کناری زین معرکه خود را به لب بام گرفتیم
7 دیدیم که پرگار فلک در کف ما نیست چون نقطه درین دایره آرام گرفتیم
8 زهاد گرفتند ره گلشن فردوس ما گردن مینا و لب جام گرفتیم
9 کردیم دل سنگدلان را به سخن نرم از ریگ روان روغن بادام گرفتیم
10 در دست فلاخن نکند سنگ اقامت ما زیر فلک بهر چه آرام گرفتیم؟
11 صائب ز سر میوه فردوس گذشتیم تا بوسه تلخ از دهن جام گرفتیم