ما چاشنی بوسه ز دشنام از صائب تبریزی غزل 5922

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم

1 ما چاشنی بوسه ز دشنام گرفتیم فیض شکر از تلخی بادام گرفتیم

2 دل صاف نمودیم به نیک و بد ایام فیض دم صبح از نفس شام گرفتیم

3 ناکامی جاوید چو در کام جهان بود از کام جهان دست به ناکام گرفتیم

4 در رهگذر سیل فنا خواب حرام است رفتیم برون از فلک آرام گرفتیم

5 بر کنگره عرش ضرورست کمندی چون شانه سر زلف دلارام گرفتیم

6 رفتیم ازین قلزم خونین به کناری زین معرکه خود را به لب بام گرفتیم

7 دیدیم که پرگار فلک در کف ما نیست چون نقطه درین دایره آرام گرفتیم

8 زهاد گرفتند ره گلشن فردوس ما گردن مینا و لب جام گرفتیم

9 کردیم دل سنگدلان را به سخن نرم از ریگ روان روغن بادام گرفتیم

10 در دست فلاخن نکند سنگ اقامت ما زیر فلک بهر چه آرام گرفتیم؟

11 صائب ز سر میوه فردوس گذشتیم تا بوسه تلخ از دهن جام گرفتیم

عکس نوشته
کامنت
comment