1 سینه ای چاک نکردیم درین فصل بهار صبحی ادراک نکردیم درین فصل بهار
2 گریه ای از سر مستی به تهیدستی خویش چون رگ تاک نکردیم درین فصل بهار
3 ابر چون پنبه افشرده شد از گریه و ما مژه ای پاک نکردیم درین فصل بهار
4 جگر سنگ به جوش آمد و ما سنگدلان دیده نمناک نکردیم درین فصل بهار
5 لاله شد پاک فروش از عرق شبنم و ما عرقی پاک نکردیم درین فصل بهار
6 غنچه از پوست برون آمد و ما بیدردان جامه ای چاک نکردیم درین فصل بهار
7 دامن تازه گلی صید به سرپنچه سعی همچو خاشاک نکردیم درین فصل بهار
8 حیف و صد حیف که در راه نسیم سحری خویش را خاک نکردیم درین فصل بهار
9 با دو صد خرمن امید، ز غفلت صائب تخم در خاک نکردیم درین فصل بهار
دیدگاهها **