-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما از صفای سینه بی کینه بر زمین مالیده ایم چهره آیینه بر زمین
2 از راه خلق مطلب ما خار چیدن است گر می کشیم خرقه پشمینه بر زمین
3 آن خودپرست اگر نه گرفتار خود شده است از دست چون نمی نهد آیینه بر زمین؟
4 می گشتمش چو کعبه به اخلاص گردسر می یافتم اگر دل بی کینه بر زمین
5 در وصف خط او نرسد پای کلک من چون پای کودکان شب آدینه بر زمین
6 عالم فروز گردد اگر آه گرم من دریا نهد چو تشنه لبان سینه بر زمین
7 صائب درین زمانه ز پیران زنده دل یک تن نمانده جز می دیرینه بر زمین