- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آب در دیده پیمانه می می آید این چه شورست که از کوچه نی می آید
2 نفس عیسوی از سینه خم می جوشد بوی روح از لب پیمانه می می آید
3 اشک را موی کشان تا سر مژگان آورد کار سنگ یده از ناله نی می آید
4 سنگ در دامن اطفال به رقص آمده است می توان یافت که دیوانه به حی می آید
5 طمع همت ازین شهرنشینان غلط است این نسیمی است که از جانب طی می آید
6 من که باشم که ز رفتار تو از جا نروم؟ که ترا آهوی رم کرده ز پی می آید
7 که به دامان گلستان لب میگون مالید؟ کز لب غنچه گل نکهت می می آید
8 آنچه می آید از افکار تو بر دل صائب از می ناب کجا آید و کی می آید؟