-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نظاره لب میگون خمار می آرد گل عذار بتان خار خار می آرد
2 مکن ز باده گلرنگ سرخ چهره خویش که زردرویی آن نشأه بار می آرد
3 فتادگان رهش از شمار بیرونند به کوی او که مرا در شمار می آرد؟
4 چنان که طفل خمش می شود ز جنبش مهد مرا تپیدن دل برقرار می آرد
5 نتیجه مژه اشکبار بسیارست ز گریه تاک ثمرها به بار می آرد
6 شکسته دل نشود هرکه از نظاره خلق درست، آینه از زنگبار می آرد
7 بود ز سنگدلان هایهای گریه من که سیل را به فغان کوهسار می آرد
8 نظاره رخ خورشید طلعتان صائب به چشم گریه بی اختیار می آرد