وادید کرده است به من تلخ، از صائب تبریزی غزل 698

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

وادید کرده است به من تلخ، دید را

1 وادید کرده است به من تلخ، دید را در رجعت است عادت اعداد، عید را

2 بر گوش و لب ستم نتوان کرد بیش ازین مسدود می کنم ره گفت و شنید را

3 صبح وصال می شمرد قدردان عشق در راه انتظار تو، چشم سفید را

4 گلگونه شفق رخ خورشید را بس است حاجت به شمع نیست مزار شهید را

5 دست تهی بود سپر سنگ حادثات دارد بپای، بی ثمری سرو و بید را

6 در کار سخت جوهر مردان عیان شود بی قفل، فتح باب نباشد کلید را

7 خواهی که نشأه تو دوبالا شود ز می صائب به روی جام ببین ماه عید را

عکس نوشته
کامنت
comment