- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پرده بردار ز رخسار که دیدن داری سربرآور ز گریبان که دمیدن داری
2 منت خشک چرا می کشی از آب حیات؟ تو که قدرت به لب خویش مکیدن داری
3 چشم بد دور ز مژگان شکار اندازت که بر آهوی حرم حق تپیدن داری
4 می چکد گر چه طراوت ز تو چون سروبهشت قامتی تشنه آغوش کشیدن داری
5 فکر تسخیر تو چون در دل عاشق گذرد؟ که در آیینه ز خود فکر رمیدن داری
6 می کنم رحم به دلسوختگان ای لب یار گر بدانی که چه مقدار مکیدن داری
7 صائب این پنبه آسودگی از گوش برآر اگر از ما هوس ناله شنیدن داری