-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا سینه ام به داغ محبت رسیده است پروانه ام به مهر نبوت رسیده است
2 تا دل ز خارخار تمنا شده است پاک بیمار من به بیشتر راحت رسیده است
3 نی می کند به ناخن من دیده شکر تا مور من به خاک قناعت رسیده است
4 از بوی پیرهن گذرم آستین فشان تا دست من به دامن فرصت رسیده است
5 گوهر شده است قطره سیماب جلوه ام تا دیده ام به عالم حیرت رسیده است
6 لذت ز بوسه دهن مار می برم تا پای من به حلقه صحبت رسیده است
7 یک عمر غوطه در جگر خاک خورده ام تا ریشه ام به اشک ندامت رسیده است
8 دزدیده ام ز ننگ گرفتن در آستین دستم اگر به دامن دولت رسیده است
9 غیرت شده است مهر دهان، ورنه عمرهاست طومار صبر من به نهایت رسیده است
10 گوهر شده است در صدف قدر دانیم گر قطره ای ز ابر مروت رسیده است
11 سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من چون قحط دیده ای که به نعمت رسیده است
12 کشتی ز چار موجه به ساحل رسانده است صائب ز صحبت آن که به خلوت رسیده است