1 پرده پوشی عشق عالمسوز را پیدا کند پرده تبخال تب را بیشتر رسوا کند
2 خرده راز محبت می شکافد سینه را این شرار شوخ کار تیشه با خارا کند
3 بر نیاید هر تنک ظرفی به حفظ راز عشق باده پرزور کار سنگ را مینا کند
4 تنگدستی نفس سرکش را شود رهبر به حق ابر چون بی آب گردد روی در دریا کند
5 کی خیالش می شود در دل مصور بی نقاب؟ حسن محجوبی که بر آیینه استغنا کند
6 نیست از عرض تجمل تنگ چشمان را گزیر دانه صد تیغ زبان در خوشه ای پیدا کند