- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دو بالا می شود طول امل چون قد دو تا گردد که مار از امتداد روزگاران اژدها گردد
2 زخورشید سبکسیرست نعل سایه در آتش زهی غافل که شاد از سایه بال هما گردد
3 نقاب چهره امید باشد گرد نومیدی غبار دیده یعقوب آخر توتیا گردد
4 پشیمانی ندارد جان به آن جان جهان دادن یکی صد می شود آن زر که صرف کیمیا گردد
5 نیم نومید از جذب محبت با گرانجانی که آهن صاحب بال و پر از آهن ربا گردد
6 نگاه آشنا، چشم از حجاب آلوده ای دارم که رنگ می به رویش پرده شرم و حیا گردد
7 به پایان چون برم این راه بی انجام را صائب؟ که آتش زیر پایم از گرانخوابی حنا گردد