-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک جانان چون توان از تیغ بی زنهار داد؟ پشت نتوان بهر زخم خار بر گلزار داد
2 چون مرا می سوختی آخر به داغ دور باش چون سپند اول نبایستی به محفل بار داد
3 بهر دنیا با خسیسان چرب نرمی مشکل است بوسه بهر گنج نتوان بر دهان مار داد
4 از دم گرم توکل می شود صاحب چراغ هر که پشت خویش چون محراب بر دیوار داد
5 شکوه مغرور ما بر خامشی آورد زور هر قدر ما را سپهر سنگدل آزار داد
6 آن که می بخشد به خون مرده صائب زندگی می تواند بخت ما را دیده بیدار داد