لاله از رشک رخت خون جگر از صائب تبریزی غزل 3646

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

لاله از رشک رخت خون جگر می گرید

1 لاله از رشک رخت خون جگر می گرید آتش از گرمی خوی تو شرر می گرید

2 حلقه زد تا خط شبرنگ به گرد رخ او هاله چون حلقه ماتم به قمر می گرید

3 سنگ را گریه به جان سختی فرهاد آید آن نه چشمه است که در کوه و کمر می گرید

4 بر تهیدستی خود پیش در سیرابش سر به دامان صدف مانده گهر می گرید

5 نیستم شمع که یکرنگ بود گریه من هر سر مو به تنم رنگ دگر می گرید

6 دیده گریه شناسی اگرت در سر هست شمع بسیار به درد و به اثر می گرید

7 بنمایید به جز آینه و آب، کسی که به دنبال سرم روز سفر می گرید

8 بر سر سوختگان گریه گرمی سر کن شمع در ماتم پروانه شرر می گرید

9 شرمت آید که بری ابر بهاری را نام گر ببینی تو که صائب چه قدر می گرید

عکس نوشته
کامنت
comment