خزان رسید وگل افشانی بهار نماند از صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

خزان رسید وگل افشانی بهار نماند

1 خزان رسید وگل افشانی بهار نماند به دست بوسه فریب چمن نگار نماند

2 چنان غبار خط آن صفحه عذار گرفت که جای حاشیه زلف برکنار نماند

3 ز خوشه چینی این چهره های گندم گون سفید را به نظر یک جو اعتبار نماند

4 ز نغمه سنجی داود گوش می گیرند فغان که نغمه شناسی درین دیار نماند

5 ز پیش آتش خویش چگونه بگریزم مرا که قوت پرواز یک شرار نماند

6 خموشیم اثر شکر نیست چون صائب دماغ شکوه ام از اهل روزگار نماند

عکس نوشته
کامنت
comment