پیش ما دشنام جانان از شکر از صائب تبریزی غزل 981

1 پیش ما دشنام جانان از شکر شیرین ترست روی تلخ بحر از آب گهر شیرین ترست

2 رتبه قبض است بیش از بسط پیش عارفان عقده پیوند بر نخل از ثمر شیرین ترست

3 نیست زنبور عسل را شکوه ای از جان خویش خانه چندانی که باشد مختصر شیرین ترست

4 پیش هر موری که نی در ناخنش منت شکست خاک صحرای قناعت از شکر شیرین ترست

5 نبض تسلیم و رضا را گر به دست آرد کسی تیر دلدوز قضا از نیشکر شیرین ترست

6 پش چشم هر که از غفلت نیاورده است آب تلخی بیداری از خواب سحر شیرین ترست

7 سرد مهری زندگی را بی حلاوت می کند میوه های گرمسیری بیشتر شیرین ترست

8 ما ز نعمت با زبان شکر قانع گشته ایم برگ این نخل برومند از ثمر شیرین ترست

9 تنگ شکر ساخت صائب گوش ها را از سخن کلک شکر بار ما از نیشکر شیرین ترست