صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

تا شد از صدق طلب چون صبح، از صائب تبریزی غزل 289

غزل 289 ام از 9863 غزلیات

تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما

1 تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما

2 از خزف ناز گهر از بردباری می کشیم سنگ کم گردد تمام از پله میزان ما

3 رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما

4 ما به تردستی زبان خصم کوته می کنیم سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما

5 نشأه رطل گران از سنگ می یابیم ما هست در آزادی اطفال گلریزان ما

6 می کنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان می کند شیرین زمین شور را باران ما

7 نیست چون آیینه تصویر، امید نجات عکس روی یار را از دیده حیران ما

8 غافلان را شهپر طاوس می آید به چشم بس که رنگین شد ز الوان گنه دامان ما

9 در گرفتاری ز بس ثابت قدم افتاده ایم برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما

10 ما ز گل پیراهنان صائب به بویی قانعیم از نسیمی یوسفستان می شود زندان ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما

شاعر شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما چه کسی است ؟

شاعر شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما صائب تبریزی می باشد.

شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما چیست ؟

قالب شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما غزل است

مضمون اصلی شعر تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر