-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
2 از خزف ناز گهر از بردباری می کشیم سنگ کم گردد تمام از پله میزان ما
3 رزق ما آید به پای میهمان از خوان غیب میزبان ماست هر کس می شود مهمان ما
4 ما به تردستی زبان خصم کوته می کنیم سبز سازد خار دامنگیر را دامان ما
5 نشأه رطل گران از سنگ می یابیم ما هست در آزادی اطفال گلریزان ما
6 می کنیم از ترزبانی دشمنان را مهربان می کند شیرین زمین شور را باران ما
7 نیست چون آیینه تصویر، امید نجات عکس روی یار را از دیده حیران ما
8 غافلان را شهپر طاوس می آید به چشم بس که رنگین شد ز الوان گنه دامان ما
9 در گرفتاری ز بس ثابت قدم افتاده ایم برنخیزد ناله از زنجیر در زندان ما
10 ما ز گل پیراهنان صائب به بویی قانعیم از نسیمی یوسفستان می شود زندان ما