- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی ترا به آتش دلها برشتهاند لعل ترا به خون جگرها سرشتهاند
2 ای شاخ گل ببال که در مزرع وجود چون خال دلفریب تو تخمی نَکِشتهاند
3 ظاهر نمیشود که چه مضمون دلکش است هرچند خط سبز ترا خوش نوشتهاند
4 دل را به آب دیده خونبار تازه دار کاین دانه را به زحمت بسیار کِشتهاند
5 از کجروی عنان نگه را کشیده دار کاین تار را به دقت بسیار رشتهاند
6 اوراق چرخ زیر وزبر گشته سالها تا نسخه وجود تو بیرون نوشتهاند
7 نان تو چون فطیر بماند در این تنور با دست خود خمیر تو در هم سرشتهاند
8 از دودش آفتاب قیامت زبانهای است در آتشی که دانه ما را برشتهاند
9 جمعی که سایه بر سر افتادگان کنند در سایه حمایت بال فرشتهاند
10 ایمن مشو که نیست مگر بهر امتحان صائب اگر عنان تو از دست هِشتهاند