صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی از صائب تبریزی غزل 446

غزل 446 ام از 9863 غزلیات

کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را

1 کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را سیاهی لازم افتاده است آب زندگانی را

2 مده چون غافلان سر رشته تار نفس از کف که بی شیرازه می سازی کتاب زندگانی را

3 حیات جاودان بی دوستان مرگی است پا بر جا به تنهایی مخور چون خضر آب زندگانی را

4 بساط آفرینش را دل آگاه چون باشد؟ که خواب مرگ، بیداری است خواب زندگانی را

5 عنان سیل را هرگز شکست پل نمی گیرد نگردد قد خم مانع شتاب زندگانی را

6 اگر نسیه است فردای جزا پیش گرانخوابان قیامت نقد باشد، خود حساب زندگانی را

7 نباشد برق عالمسوز را رنگی ز خاکستر ز دوزخ نیست پروایی کباب زندگانی را

8 خمار باده شب می کند گل در سحرگاهان قیامت می کند تعبیر خواب زندگانی را

9 سیه گردد به اندک فرصتی روز کهنسالان لب بامی است پیری آفتاب زندگانی را

10 کنم خاک عدم را توتیا، تا کرده ام صائب تماشا عالم پر انقلاب زندگانی را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را

شاعر شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را چه کسی است ؟

شاعر شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را صائب تبریزی می باشد.

شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را چیست ؟

قالب شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را غزل است

مضمون اصلی شعر کسوفی هست دایم آفتاب زندگانی را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر