1 بر رخ کس نیست رنگ وحدتی در انجمن به که دارم با دل خود خلوتی در انجمن
2 با خمار کلفت و تنهایی خلوت خوشم نیست در گردش شراب الفتی در انجمن
3 در گذر از شهر بند کثرت و وحدت که نیست حالتی در خلوت و کیفیتی در انجمن
4 باد نتواند پریشان ساختن وقت مرا شمع فانوسم که دارم خلوتی در انجمن
5 چند روزی غنچه می سازم پر خود را، مگر وا کند پروانه بال شهرتی در انجمن
6 عالم آب است، با ما صاف کن دل را، مباد راست سازد قد غبار کلفتی در انجمن
7 بند حیرت می زنم بر دست گلچینان شمع گر کشم از سینه آه غیرتی در انجمن
8 دست چون در دامن سجاده تقوی زنم؟ داده ام با جام دست بیعتی در انجمن
9 می توانی ملک وحدت را به تنهایی گرفت همچو صائب گر بداری خلوتی در انجمن