-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چندین جمال هست نهان در جلال دوست خوشتر ز گوشوار بود گوشمال دوست
2 پیوند نابریده میسر نمی شود موقوف انقطاع بود اتصال دوست
3 در پرده آب کرد دل کاینات را ای وای اگر ز پرده برآید جمال دوست
4 اوج وصال در خور پرواز ما نبود بی بال و پر شدیم به امید بال دوست
5 پیوسته با محیط بود جویبار موج دل را که منع می کند از اتصال دوست؟
6 بر سنگ زن که آهن زنگار خورده ای است آیینه ای که آب نشد از مثال دوست
7 چون طفل روزه دار، سراپای دیده ایم تا از کدام ابر برآید هلال دوست
8 معنی ربوده است مرا بیشتر ز لفظ پروای دوست نیست مرا از خیال دوست
9 موج و حباب تیره کند بحر صاف را حاجت به خط و خال ندارد جمال دوست
10 گردد ز خشکی و تری شاخ مختلف عام است ورنه فیض نسیم وصال دوست
11 از ناله و فغان نشود طبع من ملول جمع است خاطرم ز دل بی ملال دوست
12 در نوبهار حشر نیاید برون ز خاک هر دانه دلی که نشد پایمال دوست
13 بگذر ز سر، که هر که درین راه سر نباخت در جیب خاک ماند سرش ز انفعال دوست
14 هر ذره ای نو ای اناالشمس می زند در خانه ام ز روشنی بی زوال دوست
15 ظرف حباب در خور بحر محیط زیست صائب مرا بس است امید وصال دوست