-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف شب عنبر فشان از نکهت گیسوی اوست عطسه بی اختیار صبحدم از بوی اوست
2 می شمارد آسمان را سبزه خوابیده ای دیده هر کس که محو قامت دلجوی اوست
3 آن که می سوزد فروغش خواب را در چشم من آسمان یک شعله نیلوفری از روی اوست
4 بوی پیراهن گریبان چاک می آید به مصر می توان دانست کز دیوانگان بوی اوست
5 یک سر ناخن ندارد عقل اینجا اختیار عقده دل را گشاد از جنبش ابروی اوست
6 خانه دل را خیال یار می روبد ز غیر آه دردآلود من آثار رفت و روی اوست
7 شیوه های حسن او صائب نیاید در شمار دلبری یک چشمه کار از نرگس جادوی اوست