-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرد در سر مرا در خم فلاطون است پنداری هوس در دل مرا در خاک قارون است پنداری
2 ز اقبال جنون بر سینه هر داغی کز او دارم به چشمم خیمه لیلی و هامون است پنداری
3 غزال شوخ چشم من ز مردم وحشتی دارد که در آغوشم از آغوش بیرون است پنداری
4 پریشان می تراود گفتگوی عشق از کلکم نهال خامه من بید مجنون است پنداری
5 نمی بینم ز خون غلطیدگان یک کف زمین خالی بساط خاک میدان شبیخون است پنداری
6 نمایان ساخت از خمیازه زخم عشقبازان را دم شمشیر او لبهای میگون است پنداری
7 ز بس از مردم بی حاصل عالم کجی دیدم به چشمم بید مجنون سرو موزون است پنداری
8 خط ساغر به دور باده یاقوت گون صائب به گرد لعل جانان خط شبگون است پنداری