-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 فضای چرخ مقام نفس کشیدن نیست مسوز شمع در آن خانه ای که روزن نیست
2 ز فکر عالم بالا سیه دل آسوده است ملال پای گرانخواب را ز دامن نیست
3 ز سیر دایمی چرخ می شود معلوم که در بساط زمین جای آرمیدن نیست
4 چو طفل مهد مکن دل به مهره بازی خوش که هیچ سبحه ترا چون نفس شمردن نیست
5 کنند اگر چو خم باده خشت بالینم مرا ز کوی خرابات پای رفتن نیست
6 چه خون که در جگرم می کند پشیمانی شراب خوردن من کم ز شیشه خوردن نیست
7 فغان که حلقه جمعیتی ندارند چرخ که همچو خانه زنجیر پر ز شیون نیست
8 ز تنگ چشمی سوزن چه تابها که نخورد هنوز رشته امید را گسستن نیست
9 به نقل، شور مکن آن دهان شیرین را که باده را مزه ای به ز لب گزیدن نیست
10 بپوش چشم ز نشو و نمای دل صائب که تخم سوخته را بهره از دمیدن نیست