- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود هرقطره اش ستاره صبح اثر بود
2 در حسرت قلمرو آرام سوختیم چون آفتاب چند کسی دربدر بود
3 گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش خاکش به سر که زنده به نام پدر بود
4 عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است خون گل پیاده به طفلان هدر بود
5 قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد بند قبای گرمروان بال و پر بود
6 از جوش العطش ننشیند به آب تیغ خون کسی که تشنه لب نیشتر بود
7 تا چند جنس یوسفی طالع مرا خاک غم از غبار کسادی به سر بود
8 صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود