صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

چشم خورشید به رخسار تو از صائب تبریزی غزل 6257

غزل 6257 ام از 9863 غزلیات

چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن

1 چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن نیست یک سرو به غیر از تو درین سبز چمن

2 یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن

3 بگذار از پرده ناموس که سرگرمی عشق نه چراغی است که پوشیده شود از دامن

4 همچنان می پرد از بی خبری چشم حباب گر چه با بحر بود در ته یک پیرهن

5 هاله ماه ز شوق تو گشاده است آغوش چند چون شمع توان بود گرفتار لگن؟

6 تن به زندان غریبی ندهد کس، چه کند؟ نیست بی چاه حسد دامن صحرای وطن

7 مرگ در مذهب ما رخصت بال افشانی است صبح امید دمد اهل صفا را ز کفن

8 صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن

شاعر شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن چه کسی است ؟

شاعر شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن صائب تبریزی می باشد.

شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن چیست ؟

قالب شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن غزل است

مضمون اصلی شعر چشم خورشید به رخسار تو باشد روشن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی