- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صوفیان بردند از ره چشم جادوی ترا در کمند وحدت آوردند آهوی ترا
2 آستین افشانی بی جای این تردامنان کرد محتاج شراری شعله روی ترا
3 تندباد بی اصول چرخ ارباب سماع خصم تمکین ساخت نخل قد دلجوی ترا
4 زود باشد قرب این پشمینه پوشان، همچو خط در نظرها زشت سازد روی نیکوی ترا
5 ترسم آخر ذکر خیر اختلاط این گروه بر زبان ها افکند لعل سخنگوی ترا
6 شرط دلسوزی است جان من، که صائب گاه گاه بر فروزد از نصیحت آتش خوی ترا