-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل غریب مرا بوی گل بجا آورد کز آن بهار خبرهای آشنا آورد
2 به بوی پیرهن مصر بد مرساد! که کار بسته ما را گرهگشا آورد
3 ز تیغ، فیض دم صبح عید می یابد کسی که روی به سرمنزل رضا آورد
4 غرور عشق زلیخا بهانه انگیزست وگرنه یوسف ما بندگی بجا آورد
5 همیشه سبز ز آب حیات باد چو خضر خطی که حسن ترا بر سر وفا آورد
6 شکایت از ستم آسمان مروت نیست که برگ سبزی ازان یار آشنا آورد
7 اگرچه گل به رخ یار نسبتی دارد بدیهه عرق شرم از کجا آورد؟
8 همان که از گل بی خار داشت خار دریغ مرا به سیر مغیلان پرهنه پا آورد
9 کجا به ناف کند بازگشت نافه چین؟ نمی توان دل رم کرده را بجا آورد
10 بساط مخمل و اطلس ز نقش ساده شده است ز نقشهای مرادی که بوریا آورد
11 خط مسلمی از دار و گیر عقل گرفت به آستانه عشق آن که التجا آورد
12 رسید تا به سگش استخوان من صائب چها که بر سر من سایه هما آورد!