باد بهار سلسله جنبان از صائب تبریزی غزل 1868

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

باد بهار سلسله جنبان صحبت است

1 باد بهار سلسله جنبان صحبت است موج شراب دام پریزاد عشرت است

2 هر شاخ گل که خم شود از باد نوبهار بی چشم زخم، صیقل زنگ کدورت است

3 هر نرگسی به حال ز پا اوفتادگان از روی لطف، گوشه چشم مروت است

4 هر برگ لاله ای لب لعلی است خونچکان هر شبنمی ستاره صبح سعادت است

5 از جوش لاله هر رگ سنگی به کوهسار پر خون چو نبض جوهر تیغ شهادت است

6 چون غنچه در بهار، گریبان عیش را از کف مده که گوشه دامان فرصت است

7 از هر کنار نغمه سرایان بوستان فریاد می کنند که صحبت غنیمت است

8 در رهگذار صرصر غم، بر چراغ عشق هر برگ تاک سایه دست حمایت است

9 تکلیف توبه هر که در ایام گل کند خونش به خاک ریز که از اهل بدعت است

10 در موسمی که می ز هوا می توان رساند صائب چه وقت خلوت و هنگام عزلت است

عکس نوشته
کامنت
comment