- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرچشمه نشاط دل پاک گوهرست تا دل شکفته است، سخن تازه و ترست
2 جز حرف تلخ عشق کز او تازه است جان دل می گزد اگر همه قند مکررست
3 مجنون پاکباز بود فارغ از حساب دیوانه را چه کار دیوان محشرست؟
4 حقی که هست دختر رز را به میکشان در پیش حق شناس به از شیر مادرست
5 تخت است دل چو از غم ایام شد سبک سر چون گران شود ز می لعل، افسرست
6 ماه تمام، گاه شود بدر و گه هلال دوری که برقرار بود دور ساغرست
7 باشد به خون غم می گلرنگ تشنه تر شاهین اگر چه تشنه به خون کبوترست
8 هر چند می کند می گلرنگ کار خویش از دست ساقیان گل اندام خوشترست
9 در بحر بیکنار نگیرد قرار موج هر ناز او مقدمه ناز دیگرست
10 زان تیغ الحذر که ز پیچ و خم میان در چشم موشکاف، سراپای جوهرست
11 زین صیدها که هست درین طرفه صیدگاه در پای خم شکار بط می نکوترست
12 صائب کجا ز درگه صاحبقران رود؟ دولت درین سرا و گشایش درین درست