1 نغمه عشق به گوش من دیوانه زدند این چه اکسیر بهارست بر این دانه زدند
2 کعبه چون جامه غیرت نکند بر تن چاک؟ رقم حسن خداداد به بتخانه زدند
3 پیشتر زان که کند لاله به خون چشم سیاه چشم را پنجه خونین به در خانه زدند
4 دل سودازده از آب و گل عالم نیست اشک شمع است به خاکستر پروانه زدند
5 حلقه در گوش سخن باش که از سین سخن به سر زلف گرهگیر عدم شانه زدند
6 عوض گنج گهر، نقد دل درویشان خواب امنی است که در گوشه ویرانه زدند
7 شهد فردوس کجا، چاشنی وصل کجا؟ راه اطفال به شیرینی افسانه زدند
8 صفحه ای را که سویداست بر او نقطه سهو ساده لوحان رقم کعبه و بتخانه زدند
9 چشم بیدار ازان قوم طلب کن صائب که سر زلف سخن را دل شب شانه زدند