صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

بوی زلف او حواسم را پریشان از صائب تبریزی غزل 1374

غزل 1374 ام از 9863 غزلیات

بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت

1 بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت برگ عیش پنج روزم را به دامان کرد و رفت

2 آه دود تلخکامان کار خود را می کند زلف پندارد را خاطر پریشان کرد و رفت

3 ذره ای از آفتاب عشق در آفاق نیست این شرر را کوهکن در سنگ پنهان کرد و رفت

4 وقت آن کان ملاحت خوش که از یک نوشخند داغهای سینه ما را نمکدان کرد و رفت

5 هر که زین دریای پر آشوب سر زد چون حباب تاج و تخت خویش را تسلیم طوفان کرد و رفت

6 پاس لشکر داشتن از خسروان زیبنده است این نصیحت مور در کار سلیمان کرد و رفت

7 هر که بیرون آمد از دارالامان نیستی چون شرر در اوج هستی یک دو جولان کرد و رفت

8 روزگار خوش عنانی خوش که کون سیل بهار کعبه گر سنگ رهش گردید، ویران کرد و رفت

9 هر که صائب از حریم نیستی آمد برون بر سر خشت عناصر یک دو جولان کرد و رفت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت

شاعر شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت چه کسی است ؟

شاعر شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت صائب تبریزی می باشد.

شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت چیست ؟

قالب شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت غزل است

مضمون اصلی شعر بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر