-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب خاموش نمودار دل پر سخن است جبهه بی گره آیینه خلق حسن است
2 چون خدنگی که کند دست در آغوش کمان به میان رفتن من بهر کنار آمدن است
3 وادی عشق نگردد به گرانجانی قطع قدم اول این راه سفر در وطن است
4 مانع وحدت عارف نشود کثرت خلق بیشتر خلوت این طایفه در انجمن است
5 باده در ساغر من خون جگر می گردد خاک پیمانه من از گل بیت الحزن است
6 سرمه از فیض سفر مایه بینش گردید صیقل تیرگی بخت جلای وطن است
7 لب افسوس مرا زخم پشیمانی نیست دست بر هم زدن من مژه بر هم زدن است
8 پنبه از گوش برون کن که بناگوش سفید دم صبحی است که صبح دوم آن کفن است
9 جز خراش جگر و چهره خونین صائب دیگر از نام چه در دست عقیق یمن است؟